نقش قدرت در مدیریت

                                                                                                                                                  مأخذ: Success November 93

ترجمه: علی سماواتی  فوق لیسانیه مدیریت، دانشگاه شیللر، هایدلبرگ، آلمان

از مرحلۀ تصمیم تا نتیجه نهایی کار

آیا هرگز از خود پرسیده اید که فاصلۀ میان یک تصمیم صحیح و سودی که بالقوه در نتیجۀ آن عاید سازمان شما خواهد شد چیست؟ پاسخ، میزان قدرت در اعمال مدیریت جهت اجرای آن تصمیم می باشد!

شما می توانید به آسانی در مورد ایجاد یک سیستم نوین، با معرفی محصولی جدید، و یا عرضۀ خدماتی منحصر بفرد تصمیم بگیرید، ولی تصمیم شما به تنهایی هیچگونه تأثیری در عملکرد سازمان نخواهد داشت. مأموریت شما به عنوان مدیر یک سازمان، به نتیجه رساندن کارهاست و تنها قدرت مدیریت است که شما را در اجرای موفقیت آمیز چنین مأموریت دشواری یاری خواهد داد.

در اکثر سازمانهای امروزی مدیران فاقد قدرت مذکور می باشند. اگر چه بسیاری از آنها تصمیم گیرانی خبره و حرفه ای هستند. امّا، حتی در بالاترین رتبه ها، قادر به تعیین و یا تغییر جهت حرکت سازمان خود به سوی آرمانهای معین نمی باشند. حتی آنهایی که اراده و قدرت به ثمر رساندن تصمیمات خود را دارند با عدم توجه کافی به جزئیات و زوایای مهم حرفۀ مدیریت، ایده ها و تصمیمات سودمند را دچار شکستهای عظیمی می نمایند.

با بکارگیری صحیح قدرت در مدیریت، مدیران می توانند تغییرات و تصمیمات اساسی را طوری به مرحلۀ اجرا بگذارند که بدون وارد ساختن هیچگونه لطمه ای به انگیزۀ کاری کارمندان و یا هدف اصلی سازمان، از رقبای خود به آسانی سبقت بگیرند. بنابراین، آشنایی کامل با مبحث "استفاده از قدرت در مدیریت بهتر سازمانها" برای مدیران در رتبه های گوناگون ضروری خواهد بود.

تاکنون برای استعمال قدرت در مدیریت، شیوه های متعددی پیشنهاد شده اند، امّا گروهی از کارشناسان پس از تحقیقات گسترده، چند نمونه از ساده ترین و معمول ترین این شیوه ها را که در موفق ترین سازمانها مورد آزمایش قرار گرفته اند برگزیده جهت یادآوری به مدیران توصیه نموده اند:

 

تمرکز کامل در کار و جلوگیری از اتلاف بیهودۀ انرژی

          مدیران باید وقت ارزندۀ خود را بیشتر صرف تهییج و تحریک پیشرفت در اجرای تصمیمات متّخذه و همچنین برخورد صحیح با نتایج حاصله، مطلوب یا نامطلوب، نمایند. لذا باید از اتلاف وقت و انرژی خود در کارهایی که دیگران نیز قادر به انجامشان می باشند صرف نظر کنند.

 

عمل با اراده، نفوذ و جدیت

            بطور کلی، کسب اعتماد کارمندان یکی از مهمترین وظایف مدیر می باشد. تجارب و تحقیقات گوناگون نشان داده اند کارمندانی که کارفرمایان خود را مدیرانی مصمم و متنفذ می پندارند کمتر درصدد مخالفت با آنها و یا انتقاد از نظریات آنها برمی آیند. بنابراین، لازمۀ موفقیت در مدیریت نفوذ و جدیت کافی در اجرای کامل ضوابط سازمان می باشد.

 

ابلاغ اهداف نهایی سازمان به کارمندان به صورت واضح و مستدل

            مدیران متنفذ و توانمند همواره برای تصمیمات خود هدفی مشخص داشته آنها را با کارمندان مربوطه بطور واضح و قاطع در میان می گذارند. زیرا عدم آگاهی کامل به اهداف کارفرمایان، طبعاً اعتماد و انگیزۀ درونی را از کارمندان سلب خواهد نمود.

 

ایجاد روابط مؤثر شخصی با کارمندان

            برقراری ارتباطات با کارمندان از طریق تاکتیکهای اخلاقی و شخصی نفوذ و اعتماد مدیران را در میان کارمندان افزایش می دهد. به خاطر سپردن اسامی کارمندان، پاسخگویی دقیق به سئوالات و کوشش در حل مشکلات آنها، و قدردانی از پیشرفتها و موفقیتهای آنان نمونه هایی ساده از تاکتیکهای مذکور می باشند. مدیران موفق و با تجربه با نحوۀ کار خود به کارمندان ثابت می کنند که انسانهایی مطمئن، دلسوز، و با شهامت می باشند تا آنها را از امنیت کامل روحی برخوردار سازند.

 

تعیین مهلتهای کوتاه و منطقی برای تسریع کارها

          مدیرانی که مایلند ایده های خود را به مرحلۀ عمل گذاشته و پروژه های تعیین شده را با سرعت به پایان برسانند، باید برای به نتیجه رسیدن، مهلتهای کوتاه مدت تعیین نمایند. اینگونه مهلتها فرصت سهل انگاری و یا تفکّر در راه مخالفت با تصمیمات متّخذه را به کارمندان نخواهند داد.

 

متحد ساختن تمامی کارمندان برای دفاع از هدفی مشخص

            یکی از مؤثرترین تکنیکهایی که مدیران در سازمانهای موفق دنیا همواره مورد استفاده قرار داده اند، گردآوری و هماهنگ سازی کارمندان برای مبارزه با دشمنی مشترک است. برای مثال، شرکت کامپیوتری Apple با 6000 کارمند در اواسط دهۀ 80 همین تکنیک را بر علیه شرکت IBM با 300000 کارمند به کار برد. با استفاده از ایده ای مشترک در تمامی سازمان برای جلوگیری از تسلط مطلق IMB بر دنیای کامپیوتر، Apple موفق شد با طراحی سیستمی ساده امکان استفاده از کامپیوترها را به شکل PC (کامپیوترهای شخصی) در دسترس عموم قرار دهد. این ایدۀ مدیران Apple چنان نتیجه بخش بوده که هم اکنون در کشورهای مختلف جهان کامپیوترهای شخصی بزرگترین سهم بازار را به خود اختصاص داده اند.

 

          بطورکلی، از مرحلۀ تصمیم گیری تا حصول نتیجه، قدرت همانند پلی بر روی رودخانۀ مشکلات و سختیهاست. هرچه پل مطمئنتر و مستحکمتر بنا شود، عبور از رودخانه آسانتر خواهد بود.